کنترل‌گری در رابطه چگونه است؟

|

Ellie

کنترل‌گری در روابط عاطفی

در روابط عاطفی، اعتماد و آزادی، دو عنصر حیاتی برای ایجاد پیوندی سالم و پایدار هستند. اما گاهی این تعادل شکننده، به واسطه تمایل یکی از طرفین به کنترل دیگری، به هم می‌ریزد. کنترل‌گری در روابط عاطفی، پدیده‌ای پیچیده و اغلب ناپیدا است که به تدریج رابطه را از فضای احترام و محبت به سمت محدودیت و اضطراب سوق می‌دهد.

این رفتار نه تنها سلامت روانی افراد را تحت تأثیر قرار می‌دهد، بلکه می‌تواند هویت فردی و اعتماد به نفس را نیز از بین ببرد. در این مطلب از کلینیک روانشناسی سفیران آگاهی به بررسی معنای کنترل‌گری در روابط عاطفی و اثرات مخرب آن خواهیم پرداخت، تا با شناخت بهتر این مسئله بتوانیم راهی برای ایجاد روابطی سالم‌تر و سازنده‌تر بیابیم.

کنترل‌گری در رابطه چیست؟

کنترل‌گری در رابطه به معنای تلاش یک فرد برای اعمال نفوذ بیش از حد بر روی تصمیم‌گیری‌ها، رفتارها و احساسات شریک زندگی‌اش است. این فرد تمایل دارد همه چیز را مطابق میل خود پیش ببرد و به نظر و احساسات طرف مقابل اهمیت چندانی ندهد.

رابطه با افراد کنترل‌گر چه خطراتی دارد؟

رابطه با فردی که دارای شخصیت کنترل‌گر است، عواقب روانی، عاطفی و حتی جسمی جدی برای فرد مقابل خواهد داشت. این افراد به دلیل نیاز به قدرت و کنترل، تلاش می‌کنند شریک زندگی خود را به شیوه‌ای که می‌خواهند، شکل دهند و این می‌تواند آسیب‌های جدی به رابطه و فرد مقابل وارد کند. 

برخی از خطرات اصلی این نوع روابط عبارتند از:

کاهش اعتماد به نفس

افراد کنترل‌گر معمولاً با انتقادهای مداوم یا کوچک‌کردن طرف مقابل، سعی می‌کنند کنترل بیشتری روی او داشته باشند. این رفتار باعث می‌شود فرد مقابل به تدریج احساس بی‌ارزشی کند و اعتماد به نفسش را از دست بدهد.

ایجاد وابستگی روانی

کنترل‌گری می‌تواند وابستگی عاطفی و روانی ایجاد کند. فرد ممکن است احساس کند بدون فرد کنترل‌گر نمی‌تواند تصمیم بگیرد یا از پس زندگی برآید؛ که این به وابستگی عاطفی منجر می‌شود.

انزوای اجتماعی

افراد کنترل‌گر معمولاً سعی می‌کنند طرف مقابل را از دوستان و خانواده دور کنند. این انزوا می‌تواند به مرور باعث شود فرد مقابل، احساس تنهایی و انزوا کند و حمایت اجتماعی خود را از دست بدهد.

افزایش استرس و اضطراب

زندگی در محیطی که همیشه تحت کنترل یا نظارت باشید، باعث افزایش سطح استرس و اضطراب می‌شود. این استرس مداوم می‌تواند به مشکلات سلامت روانی و جسمی مانند افسردگی، اضطراب یا حتی مشکلات فیزیکی منجر شود.

از بین‌ رفتن هویت فردی

یکی از بزرگترین خطرات رابطه با افراد کنترل‌گر این است که فرد مقابل به تدریج حس هویت و فردیت خود را از دست می‌دهد. او ممکن است نتواند به خواسته‌ها و نیازهای خود توجه کند؛ زیرا همه چیز حول محور نیازها و خواسته‌های فرد کنترل‌گر می‌چرخد.

سوءاستفاده عاطفی و روانی

کنترل‌گری معمولاً با اشکالی از سوءاستفاده‌های عاطفی همراه است؛ مانند: دستکاری احساسی، تهدیدها و ایجاد حس گناه در طرف مقابل. این سوءاستفاده‌ها به آسیب‌های روانی بلندمدت برای فرد مقابل منجر می‌شوند.

محدودیت رشد شخصی

افراد کنترل‌گر ممکن است سعی کنند جلوی پیشرفت شریک خود را بگیرند؛ چه در حوزه‌های حرفه‌ای و چه در زندگی شخصی. این محدودیت‌ها می‌تواند به ناتوانی در رشد و توسعه شخصی منجر شود.

به خطر افتادن سلامت جسمی

در موارد شدیدتر، کنترل‌گری می‌تواند به سوءاستفاده‌های فیزیکی هم منجر شود. به‌ویژه زمانی که فرد کنترل‌گر احساس کند قدرتش تهدید شده است.

شریک عاطفی کنترل‌گر چه نشانه‌هایی دارد؟

فرد کنترل‌گر اغلب به جای شریک زندگی‌اش تصمیم می‌گیرد و اجازه نمی‌دهد او در تصمیم‌گیری‌های مهم زندگی مشترک نقش فعالی داشته باشد. چنین فردی، سعی می‌کند فعالیت‌ها، دوستان و حتی لباس‌های شریک زندگی‌اش را محدود کند. حسادت بی‌مورد و کنترل کردن فعالیت‌های شریک زندگی در شبکه‌های اجتماعی از دیگر نشانه‌های کنترل‌گری است.

فرد کنترل‌گر، اغلب از شریک زندگی‌اش انتقاد می‌کند و او را به خاطر کوچک‌ترین اشتباهات سرزنش می‌کند. استفاده از تهدید، تحقیر و ارعاب برای کنترل شریک زندگی از جمله رفتارهای رایج افراد کنترل‌گر است. این افراد، اغلب، تلاش می‌کنند تا با ایجاد احساس گناه در شریک زندگی خود، او را به انجام کارهایی که خودشان می‌خواهند، وادار کنند. فرد کنترل‌گر ممکن است رفتارهای کنترل‌گرانه خود را انکار کند و ادعا کند که نگران رفاه شریک زندگی‌اش است.

چرا برخی افراد، کنترل‌گر می‌شوند؟

فرد کنترل‌گر ممکن است ترس از رها شدن توسط شریک عاطفی‌اش را داشته باشد و به همین دلیل سعی کند او را تحت کنترل خود نگه دارد. همچنین، فردی که احساس حقارت می‌کند، با کنترل‌گری سعی می‌کند اعتماد به نفس خود را افزایش دهد.

تجربیات دوران کودکی، مانند داشتن والدین کنترل‌گر نیز می‌تواند بر الگوهای رفتاری فرد در بزرگسالی تأثیر بگذارد.

برخی از اختلالات روانی مانند اختلال شخصیت نرجسی یا اختلال شخصیت مرزی هم می‌توانند با رفتارهای کنترل‌گرانه همراه باشند.

کنترل‌گری چگونه درمان می‌شود؟

کنترل‌گری رفتاری است که ریشه در ترس‌ها، نیازهای روانی و گاهی اوقات تجربیات گذشته فرد دارد. خوشبختانه، با استفاده از روش‌های درمانی مناسب، می‌توان این رفتار را مدیریت و کنترل کرد. برخی از روش‌های مؤثر در درمان کنترل‌گری که روانشناسان از آن استفاده می‌کنند به شرح زیر است:

طرحواره‌درمانی

این روش درمانی بر شناسایی و تغییر طرحواره‌های منفی که منجر به رفتارهای کنترل‌گرانه می‌شوند، تمرکز دارد. طرحواره‌ها الگوهای ذهنی پایه‌ای هستند که از دوران کودکی شکل می‌گیرند و بر نحوه تفکر، احساس و رفتار افراد تأثیر می‌گذارند. در طرحواره‌درمانی که به صورت جلسات مشاوره فردی برگزار می‌شود، فرد یاد می‌گیرد که این طرحواره‌ها را شناسایی کند و باورهای نادرست مرتبط با آن‌ها را تغییر دهد.

درمان شناختی رفتاری (CBT)

این روش درمانی به فرد کمک می‌کند تا افکار منفی و ناکارآمد را شناسایی کرده و آن‌ها را با افکار واقع‌بینانه‌تر جایگزین کند. همچنین، CBT به فرد کمک می‌کند تا مهارت‌های جدیدی برای مدیریت احساسات و رفتارهای خود بیاموزد.

درمان بین‌فردی

این روش درمانی بر بهبود روابط بین فردی تمرکز دارد. در درمان بین‌فردی، فرد یاد می‌گیرد که چگونه با دیگران ارتباط مؤثر برقرار کند و در تعاملات اجتماعی موفق‌تر باشد. این درمان هم به صورت جلسات مشاوره فردی و هم به صورت مشاوره زوج‌ها برگزار می‌شود.

مداخلات دارویی

در برخی موارد، ممکن است برای درمان اختلالات همراه با کنترل‌گری مانند اختلال اضطراب یا افسردگی، از داروهای روان‌پزشکی استفاده شود.

سوالات متداول

۱- کنترل‌گری در رابطه چه تفاوتی با ابراز علاقه دارد؟

ابراز علاقه به معنای نشان دادن محبت و توجه به طرف مقابل است، در حالی که کنترل‌گری به معنای اعمال قدرت و محدود کردن آزادی‌های طرف مقابل است. ابراز علاقه، رابطه را تقویت می‌کند، اما کنترل‌گری آن را تضعیف می‌کند.

۲- آیا همه افراد کنترل‌گر، آگاهانه این کار را انجام می‌دهند؟

خیر. برخی افراد به دلیل ترس از رها شدن یا تجربیات گذشته، ناخودآگاه رفتارهای کنترل‌گرانه از خود نشان می‌دهند. اما در هر صورت، این رفتارها به رابطه آسیب می‌رساند.

۳- چگونه می‌توان فهمید که در یک رابطه کنترل‌گرانه هستیم؟

احساساتی مانند ترس، اضطراب، انزوا و کاهش اعتماد به نفس از نشانه‌های بودن در یک رابطه کنترل‌گرانه است. همچنین، محدود شدن آزادی‌ها و تصمیم‌گیری‌ها نیز می‌تواند نشانه‌ای از این نوع رابطه باشد.

۴- آیا می‌توان یک فرد کنترل‌گر را تغییر داد؟

تغییر یک فرد کنترل‌گر به عهده خود اوست. شما نمی‌توانید او را مجبور به تغییر کنید. اما می‌توانید با کمک یک متخصص، راهکارهایی برای حفظ سلامت خود و خروج از این رابطه بیابید.

۵- آیا همه روابط کنترل‌گرانه به جدایی ختم می‌شوند؟

خیر. با کمک درمان و تلاش هر دو طرف، ممکن است بتوان رابطه را بهبود بخشید. اما اگر فرد کنترل‌گر تمایلی به تغییر نداشته باشد، جدایی بهترین گزینه خواهد بود.

۶- چگونه می‌توان با یک فرد کنترل‌گر رفتار کرد؟

بهتر است با یک فرد کنترل‌گر با آرامش و قاطعیت صحبت کنید. حدود خود را مشخص کرده و به او بگویید که رفتارهایش برای شما قابل قبول نیست. در صورت لزوم، از یک مشاور کمک بگیرید.

۷- آیا کنترل‌گری فقط در روابط عاطفی اتفاق می‌افتد؟

خیر، کنترل‌گری می‌تواند در هر نوع رابطه، از جمله روابط خانوادگی، دوستانه و حتی حرفه‌ای نیز رخ دهد.

۸- چه زمانی باید از یک رابطه کنترل‌گرانه خارج شد؟

اگر احساس می‌کنید که سلامت روانی و عاطفی شما در خطر است، یا اگر تلاش‌هایتان برای تغییر اوضاع بی‌نتیجه بوده است، بهتر است از این رابطه خارج شوید.

دیدگاهتان را بنویسید

0
    0
    سبد خرید
    سبد خرید شما خالیستبازگشت به خرید