لیسانس و فوقلیسانس روانشناسی عمومی از دانشگاه پیامنور گرگان
اشتغال به عنوان مشاور و درمانگر از سال ۱۳۹۸ تا کنون
سابقه تدریس در دانشگاه علوم کشاورزی گرگان
شبکههای اجتماعی درمانگر
شاید همین چندساعت پیش باهات درد دل کرده باشه و با همه وجودت بخوای که بهش کمک کنی، اما نگرانی نکنه نتونی راهنمایی درستی بکنی. با معرفی سفیران اگاهی فرصت ساختن حال خوب رو بهش بده! ما کارمون رو بلدیم و درکنارش خواهیم بود و تمام تلاشمون رو میکنیم تا در آینده بابت این معرفی به خوبی ازت یاد کنه. پس ما را به دوستان خود معرفی کنید.
مشاور و درمانگر
شنوندهی خوبی بودم؟ توان همدلی بالایی داشتم؟ راهنمایی و مشورت دادنم بد نبود؟ نمیدانم. اما هر چه که بود برای بیشتر دوستانم محرم اسرار و مخاطب صمیمانهترین درد و دلهایشان بودم.
بزرگتر که شدم، وقتی مادرم از خواب صبحش میزد تا پیش از رفتنم به سر کار با من درد و دل و مشورت کند، وقتی دوست صمیمیام کنارم برای اولینبار سپر انداخت و زد زیر گریه، وقتی جملهی «با تو حرف زدن آدم رو سبک میکنه» زیاد تکرار شد، بخواهی نخواهی گمان کردم این چیزی است که دلم خواسته روزی انجامش بدهم. که بشوم کسی که آدمها بخواهند مخاطب دردها و رنجها و ضعفها و اسرارشان کنند.
و البته برای همین دلیل بود که بدون تردید، با فاصلهای تقریبا ۹ ساله پس از گرفتن دیپلم، رفتم سراغ رشتهی روانشناسی. و با ولعی خاص کتابها و کلاسها را بلعیدم و پیش رفتم. پای ثابت کنفرانس دادن و بحثهای کلاس شدم و با همان شوق و علاقه فوق لیسانس گرفتم.
حالا هم چند سالی است با همان گوش شنوا، همان میل و اشتیاق بالا، با همین گوشی موبایل و اینترنت داخلاش، به تعدادی کمک کردهام به یک چیز لااقل برسند: به این که در این جهان و این همه آدمهایش دستکم یک نفر هست که میشود بدون قضاوت و پیشداوری شدن، با او حرف زد و پشیمان نشد. من گاهی وسط آن لکنت قابل انتظار گفتن یا نگفتن آدمی که تصمیم گرفته با من حرف بزند، در وسط جلسات مشاوره، به انسان مقابلم گفتهام: بگذار ازت خبر داشته باشم.
من آدمها را دوست دارم. زندگی را هم. من به این احساس جالب، به این تصور مفید بودن و تاثیری هر چند کوچک گذاشتن، بیشتر از همیشه نیاز دارم. من دلم میخواهد حس خوب «کسی از من خبر دارد» را در تعداد بیشتری ایجاد کنم.